|
| نبض ماهـ 🌙 |
کِی بهـ انداختنـ سنگـ پیاپی در آبــ ، مــاهـ را می شود از حافظهـ آبــ گرفتـ ؟!
|
همین ۳ روز پیش تولدم بود :/ یادم نبود!{قمری}
در حالی که فصل آخر گیم آف ترونز اومده من تازه فصل یکشُ گرفتم ببینم!
بالاخره هارد گرفتم :)) درواقع کادوی سالگرد ازدواج پدرشوهر بود :))
سختیای این ترم شروع شده ://
امشب خونه علی(پسرخاله همسر)بودیم :))
خسته ام ولی خوابم نمیبره!!کلن برنامه خوابم خیلی بهمریخته :/
دلم سه روز تعطیلی و فقققط خواب میخواد :|
کاش میشد برم حرم :))
رهش ، عالی بود عالی بود عالی بود!
الان واقعا دلم یه پسربچه پنج ساله با درک و فهم ایلیا میخواد!!🙈
+امیرخانی در قالب یک زن هم بینظیر مینویسه :))
نامبرده امسال نامزد بهترین نویسندهس؛ از طرف کدوم سازمان یادم نی!
____
یخچال به طرز وشتناکی هی داره صدا میده!!
گفتم مدل ابروهامو تغییر دادم؟! الان دیگه همه راضین!!
چهارشنبه هم عقد زهرای دایی کوچیکهس :))
یعنی میشه معجزه ای رخ بده و تعطیلی اعلام شه و بریم؟!
ساعت ۳ کلاس بعدیمه :))
چقققد خوب که فردا یشنبه س!!
____
خب، کتاب جدید چی بگیریم؟!
سبزه تویی،
سیب تویی،
سینِ سرِ سفره تویی،
لحظه تحویل تویی،
سبز نگهدار مرا..🍃
شام البته منزل مادر شوهر بودیم :))
سنیره قشنگم خشک شده، البته از خونه مامان یه گلدون جدید آوردم :))
شاید باورتون نشه ولی دلم واسه مامانمینا تنگ شده🙈🙊
همسایهمون، آقای موسوی، فوت کردن..خیلی شوکهام!..
سوهانی که واسشون گرفته بودم رو میدم مسجد خیرات روحشون..
.
.
دارم اسم پیشنهاد میدم بهش:
من: رَستا هم قشنگه💚
اون: آره بعدیشم میذاریم "خیز" 😐
من: 🤣
نمونه های مشابه زیاد بود!!
فک کنم ۷ بود رسیدیم قم..من از اون موقع برنج خیس کردم ماهی گذاشتم بیرون یخش آب شه، که البته قسمت نبود!
مامانینا تو راهن :))
یه چیز دیگه هم میخواستم بگما :/ یادم رف :/ حافظه در حد ماهی :/
___
وی جمشید مشایخی را بسیار دوست میداشت..خدایش بیامرزد!
وقدی داوود رشید فوت کرد هم اصفهان بودم!! چه حُسن تصادفی واقعن
___
همسر توی اتاق خوابه و نمیشه برم چمدون رو جمع کنم :/ عایا زورم میرسه فردا مامانینا رو هم راهی کنم؟! هعععی!!
___
دقت کردین یکسری از آدما انگار "نحسیِ واگیردار" دارن؟! جداً چرا؟! البته لازم به ذکره خودشو از این بابت خوشحالنااااا!!!! بعد این آپشن رو هم دارن که خیلی سعی میکنن آدمُ بچزونن آمآ از اونجایی که به ***دانِ چپِ ما هم نیستن این قابلیتشون واس ما دیاکتیوه!!!! ولی امان از شومیِ ذاتیشون..
برگردم خونه حتمن یه تابلو کائنات درست میکنم، علیالحساب تمام انرژی مثبتای عالم رو به سوی خویشتن میخوانم!😊{استایل یوگاگونه!}
به توصیه پدر اون کتابه رو حتمن خواهم خوند(این کتابا واسه دکور نیست دخخخخختر :/ ) #barbara
خاله ریزه هم در آغوش خواب به سر میبره..نففففسِ منه برم گازش بگیرم؟!
____
باغ عمه زهرا:
ساعت۹بیدار شدیما..اما تا بریم حدوداً ۱۱ شد :|
عمه تهتغاری هم بود :) و ارغوان!
به مرور باقی هم اومدن الّا عموحسین :/
ناهار که جوجه بود..فک کنم به محمد خوشگذشت، با اون بازی باستانی!!!!
غروب به صرف آشرشته بود😋 در کل خوش گذشت بمن
از کلاس پنجم به اینور یه مرغ دارم بازی نکرده بودم😂
____
امسال قراره بترکونم انشاالله :)
____
عیدمبعث سال قبل مادر شوهر واسم پاوربانک خرید و قاب گوشی، چینگده زود گذشتا!
من هیچی نشد بگیرم اینسفری!!روم به دیفال😥
مامان رفته بدوشه🚿
____
و خب باید بگم دلم برای خونه قشنگم تنگ شده!
____
این آهنگ لایتِ عصر جدید چقد خووووبه (همون ماهی رنگیا!)
بدترین قسمت مسافرتای ما اتفاقنظر نداشتن روی آهنگاس😅 ینی همسر تا خودِ خونه پِنجاه بار عالیجانبِ عشق و دونه دونه و اون ریمکسه و آهنگ جدید ساسی و شهاب مظفریا رو پلی میکنه :/ دیگه خیلی بخواد بمن توجه کنه رو آهنگای مهدییراحی و مازیارفلاحی وایمیسه :/
____
چقد این سدبشیرحسینی دِ فرمه حرف میزنه نسبت به تیپِ مذهبیش!!جالبه و گاهاً کفری کننده!!
____
ایرانسلم از دسترس خارج شده(کاملاً تعمدی..ولی الان دیگه بلد نیستم احیاش کنم :// سیم ۲ گوشی چجوری باز فعال میشه؟) و بسته های همراه اول اصلن به صرفه نیست!!
____
خب!
یکسال پیش همچین روزی!🕥
این ساعت زیر دست آرایشگر بودم💄!! داشتم حرص میخوردم😠که هنوز لباس👗و تاج👑 نرسیده..ازم سفارش ناهار میگرفتن🍗!!
الان دارم فکر میکنم خوبه زود مراسم گرفتیم😨 الان و تو این شرایط اقتصادی اصن شدنی نی😥
۴۷۳ روز شد :)))
____
از پنج فروردین اصفهانیم :)) تقریبا۵۰درصد اقوام رو دیدم .. زاینده رود هم فعلا پُره :))
از روز هشتم به بعد عید میفته رو دور تند، نه؟!
+گشنمه!