| نبض ماهـ 🌙 |
کِی بهـ انداختنـ سنگـ پیاپی در آبــ  ، مــاهـ را می شود از حافظهـ آبــ گرفتـ ؟!

تا همین دو ساعت پیش،

اونقدر تحت فشار عصبی بودم،

که میتونستم یه بلایی سر خودم بیارم!..

کاملن ضربان قلبمُ حس میکردم..!

____

کولر اصلن جواب گوی این هوا نیست😓

____

داشتم فکر میکردم من زیاد آدم ترسویی نیستم و موجودات ماورائی برام ترسناک نیستن؛

که یادم اومد همین چنددقه پیش زل زده بودم تو چشمای خانم "بهاره‌افشاری"و میگفتم چقدر از نقش "او یک فرشته بود"ش میترسم😐(؟)

تازه اونم کجا؟! توی پرواز آمریکا_امارات😑

تازه ماسکم نداشتم یکی ازش گرفتم😷

 

یکشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ + 17 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



دیشب که از شدت فشار بی دلیل گریه‌م میگرفت رفتیم حرم🍃

و چقدر پسرک کیف کرد از این همه فضا واسه دویدن و آزاد بودن :)

__

سه روز متوالی سه تا خواب بد دیدم و نگران داداشم‌ هستم..

روز دوم بلافاصله صدقه کنار گذاشتم..

یا رب بلا بگردان..

جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ + 18 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



حقیقتاً از یه "وای حالا چی میشه؟!" خاصی رنج میبرم!

____

هِی مینویسم هِی پاک میکنم!

تمرکز ندارم و ذهنم شلوغه، خیلی شلوغ!

____

انقدر از خلق خدا متحیر شدم این دو روز که اصفهان بودم به این نکته رسیدم که:

با این و اون نجنگ فرار کن فرار!

از مردم دو رنگ   فرار کن ، فرار!

____

+ ۱۸ خرداد سال ۹۰ من وبلاگ اولم رو ساختم :))

یک دهه سابقه دارم الآن🙃

____

کتاب "شادترین کودک محله" رو گرفتم که هم خودم بخونم هم پدرِ پسرک :))

نامبرده یهو خیلی شیطون شد :||

دو شب قبل از سفرمون اصلا حریفش نمیشدم بخوابونمش..

توی تاریکی میرفت توی خونه چرخ میزد واسه خودش :||

کلی با خودم حرف میزدم که آروم باشم و صبوری کنم ://

____

الآن پیش مامان صبورا شه، نمازم رو بخونم برم پیشش..

گرسنم هم هست و خونه کویر لوته ://

____

مامانم‌اینا هم اصفهانن و من نگرانشم..

____

و این عروسی هم با حفظ پروتکل های بهداشتی گذشت..

____

چه خردادِ ۱۴۰۰ عجیبی!..

شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ + 18 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



دو سه شب قبل از خوابِ پسرک واسه‌ش علی‌کوچولو رو گذاشتم! :)

امروز ظهر که داشتم روی پا خوابش میکردم پنج بار مجبورم کرد واسش پلی کنم :|

بعدم گوشی رو میذاشت کنارش و آروم با چشمه نیمه باز گوش میکرد!

وضعیت پاهاش به نسبت بهتره،

فعلا لبنیات، گوجه، ماهی، سویا، انواع بادوم و تخم‌مرغ ممنوعه!

___

حدود ده روز پیش صبحانه به صرف پنکیک بود🥞

عین این ده روز من حس میکردم تمام ظرفا بوی تخم‌مرغ میده و هی حالم بد میشد😷🤢

امروز مامانم اومد همه رو پنجاه‌باره شست😍..

___

از صبح جمعه من با وضعیت داغون بیدار شدم..

تا عصر شنبه دیگه خیلی حالم بد بود رفتم دکتر و نامبرده بدون کم‌ترین معاینه‌ای تشخیص کرونای‌گوارشی داد :(

دارو ولی سرم و متوکلوپرامید و قرص ضد زخم معده تجویز کرده :||

الان خیلی بهترم :)

و البته معتقدم خانم دکتر عندلیبی دکتر بی‌‌تشخیص و بی‌اخلاقی بوده :)) بعله

شلوار بگ و باقی سفارش هامم رسید❤

یکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ + 18 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



کرونا گوارشی :|

شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰ + 20 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



واقعن چرا در طول این یک هفته،

این مسئله برای من درس عبرت نشد که وقتی برق هست

گوشی و پاوربانک ُ کاملن شارژ کنم،

که در زمان بی‌برقی به وضعیت انسان‌های‌اولیه دچار نشم

و توی غار گیر نکنم؟ :|

____

پسرک تلاش دلبرانه‌ای داره برای گفتن"سلام"❤

بهش که میگیم خدافظی کن میره با طرف دست میده بعد بای‌بای میکنه!!😍

علی‌رغم تمام مراقبت‌ها و حساسیت به خرج دادنا،

پاهاش سوخته :(( امروز دیگه خیلی شدید شده و باید ببرمش دکتر..

الآن خوابه..

سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ + 11 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



اینکه من کاملن اتفاقی، امروز یعنی دوم خرداد فیلم پارتی رو ببینم یه نشونه‌س :))

 

یکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ + 21 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +



من: نگرانم نتیجه نگیرم شرمنده آقای همسر بشم!

مهندس: شوهرت اینطوری نیس که بذاره شرمنده شی.

[خب این خودش شرمندگی آورتره که :( ]

 

اساساً آدم شکمویی نیستم ولی الآن دلم ساندویچ فلافل دوبل میخواد :/ سالاد لوبیا چیتی هم میخوام :/

دلم شلوار بگ میخواد..پشیمون نمیشم؟عایا!

+ دیروز خیلی اتفاقی فهمیدم سامسونگ خودش یه پلیر ارائه داده :))

دانلودش کردم، خوشحالم ننه!! _حداقل ترین حُسن‌ش اینه هی تبلیغ نمیده😑_

لاکن خدافظ دیگه!!

یکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ + 10 + یَـ ـــ ـلدا دُخــت +